کسی که قماشهای کهنه و اشیای مستعمل را بر دست و دوش برگرفته و بفروشد. (آنندراج). آنکه لباسهای کهنه و مندرس می فروشد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). خلقانی. (دهار) (تفلیسی، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : تا از لباس حسن بیاراست دوش خود از نو شدیم بندۀ کهنه فروش خود. سیفی (از آنندراج). ، مجازاً، آنکه معنی کهنه عرضه می کند. مقلد. (کلیات شمس چ فروزانفر ج 7 فرهنگ نوادر لغات) : نوبت کهنه فروشان درگذشت نوفروشانیم و این بازار ماست. مولوی
کسی که قماشهای کهنه و اشیای مستعمل را بر دست و دوش برگرفته و بفروشد. (آنندراج). آنکه لباسهای کهنه و مندرس می فروشد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). خُلْقانی. (دهار) (تفلیسی، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : تا از لباس حسن بیاراست دوش خود از نو شدیم بندۀ کهنه فروش خود. سیفی (از آنندراج). ، مجازاً، آنکه معنی کهنه عرضه می کند. مقلد. (کلیات شمس چ فروزانفر ج 7 فرهنگ نوادر لغات) : نوبت کهنه فروشان درگذشت نوفروشانیم و این بازار ماست. مولوی
عرض تجمل و اظهار ثروت وبیان ساز و برگ و سازمان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (برهان قاطع) : عشق تو عقل مرا کیسه بصابون زده ست وام ده تا هوش را خانه فروشی زند. خاقانی. دید دلم وقف عشق خانه بام آسمان خانه فروشی بزد دل ز کنارم ببرد. خاقانی. عشق بگسترد نطع پای فرو کوب هان خانه فروشی بزن آستنی برفشان. خاقانی
عرض تجمل و اظهار ثروت وبیان ساز و برگ و سازمان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (برهان قاطع) : عشق تو عقل مرا کیسه بصابون زده ست وام ده تا هوش را خانه فروشی زند. خاقانی. دید دلم وقف عشق خانه بام آسمان خانه فروشی بزد دل ز کنارم ببرد. خاقانی. عشق بگسترد نطع پای فرو کوب هان خانه فروشی بزن آستنی برفشان. خاقانی
یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان قوچان است که درجنوب غربی قوچان واقع است. این دهستان کوهستانی است و هوایی معتدل دارد و سکنۀ آن از طوایف زعفرانلو هستند. از 17 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته است و مجموعاً 9956 تن سکنه دارد و قرای عمده آن عبارتند ازسراب و علی آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان قوچان است که درجنوب غربی قوچان واقع است. این دهستان کوهستانی است و هوایی معتدل دارد و سکنۀ آن از طوایف زعفرانلو هستند. از 17 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته است و مجموعاً 9956 تن سکنه دارد و قرای عمده آن عبارتند ازسراب و علی آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)